کد خبر: 1234331
تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ - ۲۳:۰۰
احسان ۳۹ سال سن دارد و شش سال هم با همسرش زندگی کرده تا اینکه از هم جدا می‌شوند. او می‌گوید همسرش اجازه نمی‌داد فرزندش را ببیند، به همین دلیل از او کینه به دل گرفته بود. 
 آرمین بینا 

جوان آنلاین: خواننده مجالس عروسی وقتی همسرش از او جدا شد و اجازه نداد پسر خردسالش را ببیند با اسلحه کمری به خانه پدرزن سابقش رفت و حمام خون به راه انداخت. 
ساعت ۲۳ شب چهارشنبه ۲۳ خرداد‌ماه، ساکنان ساختمانی مسکونی در یکی از خیابان‌های منطقه جنت‌آباد در غرب تهران با شنیدن صدای شلیک چند تیر، سراسیمه از خانه‌هایشان بیرون آمدند. اهالی ساختمان در همان ابتدا دیدند مرد مسلح به کلت کمری با پسر خردسالی به سرعت از ساختمان خارج شد و فرار کرد. آن‌ها در پله‌های طبقه دوم با پیکر خونین مرد همسایه و چند پله بالاتر هم با پیکر‌های خونین همسر و دخترش روبه‌رو شدند که همگی با شلیک گلوله به شدت زخمی شده بودند. 

 داماد سابق 

لحظاتی بعد با اعلام این خبر، تیمی از مأموران کلانتری به محل حادثه رفتند و در آنجا با جسد خونین مرد میانسالی که دقایقی پس از حادثه فوت کرده بود و پیکر‌های نیمه‌جان همسر و دخترش مواجه شدند. در حالی که دو زن زخمی به بیمارستان منتقل شده بودند، قاضی امیرحسین علیمردان، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران در رأس تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تحقیقات خود را در محل آغاز کردند. نخستین بررسی‌ها حکایت از آن داشت قاتل داماد سابق مقتول به نام احسان است که پدرزن سابقش را با شش گلوله به قتل رسانده و مادرزن و همسر سابقش را هر کدام با یک گلوله به پرتگاه مرگ کشانده و در ادامه همراه پسر پنج ساله‌اش فرار کرده است. همچنین مشخص شد متهم مدتی قبل از همسرش جدا شده و ساعتی قبل به بهانه دیدن فرزندش و صحبت کردن با خانواده همسر سابقش به در خانه مقتول آمده است. مرد میانسال که احتمال می‌دهد داماد سابقش برای آشتی آمده باشد در را باز می‌کند و به استقبال او می‌رود، اما قاتل ناگهان با اسلحه او را هدف قرار می‌دهد و پدرزن سابقش را روی پله‌ها نقش بر زمین می‌کند. همسر مقتول و دخترش وقتی صدای شلیک به گوش‌شان می‌رسد وحشت‌زده از خانه بیرون می‌آیند که آن‌ها هم هدف شلیک گلوله قرار می‌گیرند. 

 بازداشت در خانه باغ 
در حالی که گزارش‌های تیم پزشکی نشان می‌داد همسر سابق قاتل حالش وخیم است، مأموران به دستور بازپرس جنایی متهم را تحت تعقیب قرار دادند. مأموران در نخستین گام به محل زندگی خانواده احسان رفتند، اما دریافتند وی پس از حادثه به محل زندگی‌اش مراجعه نکرده است. ۲۴ ساعت از حادثه گذشته بود و مأموران همچنان در جست‌وجوی قاتل فراری بودند که خواهرزن سابق متهم با اداره پلیس تماس می‌گیرد و اعلام می‌کند متهم پسر پنج ساله‌اش را به خانه او فرستاده است. وی می‌گوید: در خانه بودم که زنگ خانه به صدا درآمد. وقتی در را باز کردم با پسرخواهرم روبه‌رو شدم و فهمیدم پدرش دقایقی قبل او را در نزدیکی خانه ما رها و خودش فرار کرده است. با به دست آمدن این اطلاعات، مأموران تحقیقات خود را ادامه دادند و در نهایت مخفیگاه متهم را در خانه‌باغی در یکی از شهرک‌های اطراف کرج شناسایی و او را بازداشت کردند. متهم پس از انتقال به اداره پلیس به قتل پدرزن سابقش و زخمی کردن مادرزن و همسر سابقش اعتراف کرد. قاتل در ادامه به دستور بازپرس جنایی برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت. 

 از همسرم کینه داشتم 
احسان ۳۹ سال سن دارد و شش سال هم با همسرش زندگی کرده تا اینکه از هم جدا می‌شوند. او می‌گوید همسرش اجازه نمی‌داد فرزندش را ببیند، به همین دلیل از او کینه به دل گرفته بود. 

احسان شغلت چیست؟ 
من خواننده هستم و در مجالس عروسی و میهمانی‌ها خوانندگی می‌کنم. 

چرا همسرت جدا شد؟ 
با همسرم اختلاف داشتم. او هر روز بهانه‌ای می‌گرفت و راهی برای مشاجره و درگیری پیدا می‌کرد تا اینکه از هم جدا شدیم. 

چه اختلافی با هم داشتید؟ 
من شش سال قبل به خواستگاریش رفتم و با هم ازدواج کردیم. او می‌دانست من خواننده‌ام. یکی، دو سال اول با هم خوب بودیم و وقتی هم پسرم به دنیا آمد زندگی ما بهتر شد، اما از چهار سال قبل اختلاف ما شروع شد. ما سر هر موضوعی با هم مشکل پیدا می‌کردیم. مثلاً بهانه می‌گرفت چرا شب‌ها دیر به خانه می‌روم. در صورتی که من تا دیروقت در مجالس بودم و خوانندگی می‌کردم. 

گفته‌اند اختلاف شما به‌خاطر اعتیاد بوده؟ 
سکوت می‌کند. 

چه شد که تصمیم به قتل گرفتی؟ 
از همسرم کینه به دل گرفتم. او پس از اینکه طلاق گرفت، دست پسرم را گرفت و به خانه پدرش رفت. همسرم اجازه نمی‌داد من پسرم را ببینم، به همین خاطر از او کینه به دل گرفتم. 

چرا به پدرزن و مادرزنت شلیک کردی؟ 
می‌خواستم همسر سابقم را آواره کنم، چون پشتیبان او پدر و مادرش بودند و آن‌ها او را به خانه‌شان راه داده بودند. اگر آن‌ها او را به خانه‌شان راه نمی‌دادند همسرم از من جدا نمی‌شد. 

از کی تصمیم به قتل گرفته بودی؟ 
دو هفته قبل به آخر خط رسیدم و تصمیم گرفتم از همسرم انتقام بگیرم. یک هفته قبل هم اسلحه تهیه کردم، اما اگر آن‌ها پسرم را به من می‌دادند این اتفاق نمی‌افتاد. 

درباره شب حادثه توضیح بده؟ 
آن شب به خانه آن‌ها رفتم تا پسرم را با خودم ببرم، اما پدرزنم مخالفت کرد، من هم در راه‌پله‌ها به او شلیک کردم. سپس مادرزن و همسر سابقم از خانه بیرون آمدند که آن‌ها را هم هدف قرار دادم. 

چرا پسرت را با خودت بردی؟ 
من فقط برای دیدن پسرم به آنجا رفته بودم و می‌خواستم او با من زندگی کند. 

پس چرا دوباره پسرت را رها کردی؟ 
وقتی فهمیدم پدرزنم فوت کرده، می‌دانستم که دیر یا زود دستگیر می‌شوم و پسرم تنها می‌شود. 
آخرین حرف؟ 
پشیمانم.

برچسب ها: قتل ، پدرزن ، قتل همسر
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار